شش صبح با یک چشم باز و یک چشم بسته،خوابالو با لبخندی پهن از شیشه ی اتوبوس دروازه قرآن را میدیدم،آهنگ شماعی زاده در ذهنم پلی شد!!!!
خدا میداند چندسال پیش در کدام مراسم عروسی شنیده بودمش! وهمچنان محو یادآوری این اهنگ در این موقعیتم!!
+سر راه کنار برین دوماد میخواد نار بزنه/سیب سرخ انار سرخ به دومن یار بزنه
++رد دادگانیم :)))
درباره این سایت